پرسش :

چگونه مي توان در لحظه لحظه زندگي با تمام وجود خدا را درك كنم? آيانياز مبرم به عارفي نداريم كه مارا رهبري كند؟


شرح پرسش :
پاسخ :
امام سجاد ـ عليه السّلام ـ در دعاي شريف مكارم الاخلاق به درگاه خداوند متعال عرضه مي‎دارد: «اللهم ... وعموني ما كان عمري بذلة في طاعتك فاذا كان عمري مرتعا للشيطان فاقبضني اليك قبل ان يسبق مقتك اليّ او يستحكم غضبك عليّ». بار پروردگارا عمرم را طولاني كن كه تا زماني كه صرف در طاعت و بندگي تو گردد؛ پس اگر عمرم چراگاه شيطان گرديد مرا نزد خود بر، پيش از آنكه غضب تو بر من پيش تازد يا محكوم خشم تو گردم». از اين كلام نوراني امام استفاده مي‎شود كه اين ميل مطابق با فطرت الهي و به جا مي‎باشد. اما چه كنيم كه همواره با تمام وجود خداوند متعال را درك كنيم و به او توجه داشته باشيم، آيا تنها راه، ارتباط با عارفي كامل است و اگر عارف نبود انسان گمراه مي‎گردد و آيا به تعداد افرادي كه خواستار ارتباط با خدا هستند در اطراف و اكناف عارف هست؟ اگر جواب منفي است يا مشكل است پس بياييد با كمك از نوشته‎هاي بزرگان خود را در مسير رسيدن به حضرت حق قرار دهيم، ‌ان شاء الله كه حضرت حق دست ما را خواهد گرفت.
راههاي ارتباط با خدا 1. وقتي كه افراد خدمت عارفان صاحب دلي چون آيت الله بهجت مي‎رسند براي راهنمائي و درس اخلاق، ايشان ارجاع مي‎دهند به قرآن و كلام معصومين ـ عليهم السّلام ـ و عمل كردن به آنچه مي‎دانند. آيت الله بهجت درجاتي مي‎فرمايند: «آنچه مي‎دانيم انجام دهيم، در آنچه نمي‎دانيم توقف و احتياط كنيم تا بدانيم قطعاً اين راه پشيماني ندارد، به همديگر نگاه نكنيم بلكه نگاه به دفتر شرع نماييم و عمل و ترك را مطابق با آن نمائيم.[1]
2. در قرآن كريم صريحاًَ، خداوند متعال وعده داده است كه اگر شما تقوا را پيشه كنيد خداوند به شما علم مي‎آموزد، و اتقوا الله و يعلمكم الله و الله بكل شيء عليم» (بقره/ 282) از خدا بترسيد كه خدا به شما علم مي‎آموزد بدرستي كه خداوند به هرچيزي آگاه است. بنابراين اگر كسي مسير طاعت الهي را پيش گيرد در هيچ كاري نمي‎ماند و هدايت الهي در هر زمينه شامل او مي‎گردد.
در اين زمينه نوشتار خود را به فرمايش آيت الله بهجت مي‎آراييم كه ايشان فرمودند:
«آقاياني كه طالب مواعظ هستند از ايشان سئوال مي‎شود آيا به مواعظي كه تا حال شنيده‎ايد عمل كرده‎ايد؟ آيا مي‎دانيد هر كس عمل كرد، به معلومات خود عمل كرد، خداوند مجهولات او را معلوم مي‎فرمايد. آيا اگرعمل به معلومات اختياراً ننمايد شايسته است توقع زيادتي معلومات؟ آيا بايد دعوت به حق از طريق لسان باشد؟ آيا نفرموده با اعمال خودتان دعوت به حق بنماييد؟ آيا طريق تعليم را بايد بدهيم يا آنكه ياد بگيريم؟ آيا جواب اين سئوالها از قرآن كريم «و الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا»[2] (كساني كه در راه ما بكوشند مسلماً آنها را به راههاي خود هدايت مي‎كنيم) و از كلام معصوم «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»[3] (هر كس به آنچه مي‎داند عمل كند، خداوند او را از اموري كه نمي‎داند آگاه مي‎گرداند) و «من عمل بما علم كفي ما لم يعلم»[4] (هر كس به آنچه مي‎داند عمل كند از آنچه نمي‎داند كفايت مي‎شود) روشن نمي‎شود؟! خداوند توفيق فرمايد كه آنچه را مي‎دانيم زير پا نگذاريم و در آنچه نمي‎دانيم توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود. نباشيم از آنها كه گفته‎اند:
پي مصلحت مجلس آراستند نشستند و گفتند و برخاستند.[5]
3. اگر مي‎خواهيم هميشه احساس كنيم كه در محضر خداوند متعال هستيم، بايد گناه را كنار بگذاريم چرا كه معصيت حجابي است بين ما و خداوند متعال. آيت الله بهجت دام عزه در اين باره مي‎فرمايند:‌ «هيچ ذكري بالاتر از ذكر عمل نيست. هيچ ذكر عملي، بالاتر از ترك معصيتِ در اعتقادات و عمليات نيست. و ظاهر اين است كه ترك معصيت به قول مطلق بدون مراتبة دائميَّه ما صورت نمي‎گيرد».[6]
4. ياد خدا باعث مي‎شود كه خداوند همنشين انسان باشد و نماز ياد خداست پس كسي كه مي‎خواهد به جائي برسد و خدا با او باشد بايد نماز بخواند «اقم الصلاة لذكري» (طه/ 14) يعني نماز را بپادار بخاطر ياد من، پس ما كه خواستار درك حضور در محضر رب العالمين هستيم بايد دقت كنيم كه نماز را اول وقت بخوانيم كه: آيت الله مصباح مي‎گويد: آيت الله بهجت از مرحوم آقاي قاضي (ره) نقل مي‎كردند كه ايشان مي‎فرمود: «اگر كسي نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عاليه نرسد مرا لعن كند. اول وقت سرّ عظيمي است «حافظوا علي الصلوات»‌ خود نكته‎اي است غير از «اقيموا الصلاة» اينكه اهتمام داشته باشيد و مقيد باشيد كه نماز را اول وقت بخوانيد في حد نفسه آثار زيادي دارد ولو حضور قلب هم نباشد.[7]
4. آنكس كه معرفتش به خداوند متعال افزايش يافته است با تمام وجود حسّ مي‎كند كه تمام هستي پرتوي از تجلّي وجود اوست و موجودات عالم همه آئينه دار جمال بي‎مثال اويند و همة هستي را نشانه و عين الربط نسبت به خدا مي‎داند به نحوي كه اگر نازي كند ـ در هم فرو ريزند قالبها. پس هر چه را ببيند بياد خدا مي‎افتد و آن را مخلوق خدا و نشانه‎اي از خدا مي‎يابد «به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوست عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست. و مي‎داند كه بي‎نهايت جا براي وجودهاي محدود هم نمي‎گذارد پس اين معيّت با خدا را همواره احساس مي‎كند «و هو معكم اينما كنتم و الله بما تعملون بصير»[8] خدا با شماست هر كجا كه باشيد و خداوند به آنچه را كه شما انجام مي‎دهيد بيناست.
پس زبان حالش آن است كه:
كي رفته‎اي ز دل كه تمنّا كنم ترا كي رفته‎اي ز ديده كه پيدا كنم ترا
پنهان نگشته‎اي كه شوم طالب حضور غايب نگشته‎اي كه هويدا كنم ترا
امام العارفين حضرت ابا عبد الله الحسين در دعاي عرفه مي‎فرمايد: چگونه براي اثبات وجود تو، به چيزي استدلال شود كه در وجودش احتياج به تو دارد،‌آيا براي غير تو ظهوري است كه براي تو نيست تا او وسيلة ظهور تو گردد، كي نهان بوده‎اي تا نيازمند برهاني باشي كه دلالت بر تو كند، كي دوري تا بوسيلة آثار به تو رسند، كور باد آن چشمي كه تو را ديده‎بان خود نبيند و زيانمند باد معاملة بنده‎اي كه بهره‎اي از دوستي تو ندارد.[9]
پس براي درك حضور او كه همه جا حاضر است بايد گناه نكنيم، واجبات را انجام دهيم و محرمات را ترك نمائيم (عمل به رسالة عمليه مرجع تقليد)، معرفت خود را به خداوند متعال بالاتر ببريم، تقوي را پيشه سازيم تا خداوند هم به ما تعليم دهد آنچه را نمي‎دانيم. و در مسير تقرب به او تلاش كنيم تا خداوند راههاي رسيدن به خودش را به ما نشان دهد. به عرفاي راستين و اعمال آنها هم بنگريم و درس بگيريم براي عمل . اگر در دنيا به ياد خدا باشي در بزرخ و قيامت هم بياد او خواهي بود كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرموده: كما تعيشون تموتون و كما تموتون تبعثون و كما تبعثون تحشرون»[10] آنگونه كه زندگي مي‎كنيد مي‎ميريد، آنگونه كه مي‎ميريد، مبعوث مي‎شويد و آنگونه كه مبعوث مي‎شويد، محشور مي‎گرديد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . برگي از دفتر آفتاب، رضا باقي زاده، موسسه فرهنگي انتشاراتي مشهور، بهار 78.
[2] . عنكبوت، آية 69.
[3] . امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، بحار الانوار، ج 78، ص 189.
[4] . ميزان الحكمة، ج 6، ص 533.
[5] . برگي از دفتر آفتاب، ص 111.
[6] . همان، ص 113.
[7] . در محضر بزرگان، محسن غرويان، ص 99.
[8] . سورة حديد، آية 4.
[9] . دعاي عرفه.
[10] . عوالي اللآلي، ج 4، ص 2.